دانلود وانشات Happy Ending
Writer : Venus
Couple : MARKHYUCK (NCT)
Genre : Angest, Dark, ...
نویسنده : ونوس
کاپل : مارکهیوک (مارک و هچان) NCT
ژانر : انگست، دارک و ...
دانلود وانشات Happy Ending
Writer : Venus
Couple : MARKHYUCK (NCT)
Genre : Angest, Dark, ...
نویسنده : ونوس
کاپل : مارکهیوک (مارک و هچان) NCT
ژانر : انگست، دارک و ...
چجوری نه واقعا چجوری یه وانشات میتونه انقدر خوب تمام حس ها رو بهت منتقل کنه نه واقعا چجورییی؟
دلم براشون سوختTT
میدونی از اونجایی که توی یه اتاق تاریک نشسته ام و نوک انگشتام یخ زده و بیرون هم هوا بارونیه حس و حالش برام پر رنگ تر بود:""
ههققققق این خیلی عالیی بودددد میخوام روزی صد بار بخونمشششTTTT
هومممTT
بالاخره مارک هم براش سخت بود ازش دل بکنه دیگه*-* ولی هه چان بیشتر گناه داشت:"
یسس جور بید😂 تازه هم از خواب بیدار شده بودم•-•
💙TT
اونی اون فوبیای ترس از رعد و برق از روی خودت ننوشتی احیانن•-•؟
هوم.. اره خب وقتی نمیتونی تو هم دوسش داشته باشی پس باید ردش کنی
که البته بعضی وقتا از روی دلسوزی قبول میکنی در حالی که باید همون ردش کنی
پس مارک کار درستی کرد با اینکه سخت بود
اها*-*
من هنوز فوبیا هام رو کشف نکردم"-"
فکر کردم از بلندی میترسم ولی از بالا پشت بوم به پایین نگاه میکنم مشکلی ندارم ولی مثلا میرم روی صندلی یا کابینت و کمد(اره میرم روشونD": ) اون موقع داغ میکنم
اونی من دارم دان میکنمش و میخونمش ولی نمیدونم کی کامنت بدم:"))
از الان بابت تاخیر ببخشیدTT
ولی قبل از شروع میخوام حدسم راجب تیزر رو بگم *-*
مارک قراره هیوکو رد کنه؟؟
یجورایی همه انتظار دارن پایان اعترافاشون هپی اندینگ و اینا باشه
بات
اینجوری نیست و اینا؟
من.. خیلی مطمئن نیستم چیکار میکردم*-*
شاید*-*
من کلا همچیم برعکسه:/😂
اوه.. پس از جایی نرو بالا"-"
نابودم کردی ಥ_ಥ
قبل از اینکه عرررر بزنم بزار بگم نوع نوشتنت توی این داستان متفاوت بود و بنظرم جدید بود حس میکردم دارم یک کتاب رمان و یا یه کتاب زندگی نامه میخونم به شدت معلوم میشه پیشرفت کردی.
خیلی قشنگه که اینقدر احساسات توش هسته و از اون قشنگ تر که تونستی این احساسات بدون ذره ای اشکال بنویسشون.
حس میکردم نویسندش یه عشق نافرجام داشته و یا درد عاشقی کشیده :)
زیادی غمگین بودی یا باید بگم زیادی احساساتش واضح بود وقتی خودمو جای کارکترها میزارم حس میکنم که چقدر میتونه درد اور باشه :`)
قلبم شکست دارم به حرفی که توش نوشتی فکر میکنم که واقعا چندتا رابطه هست که اینطوری فرو میپاشه چقدر تحملش برای اون ادم ها سخته :)
قشنگ الان رفتم رو فاز افسردگی 😂
دلم میخواد بشینم گریه کنم 😂
تو واقعا توی نوشتن استعداد داری هر کی بهت گفت استعداد نداری چهارتا کلمه کنار هم میچینی بوگو خودم قطع نخاش کنم 😐💔
واقعا بیان احساسات توی وانشات بمب بود.
خیلی بهت افتخار میکنم اصلا افتخار میکنم که اینقدر تو نوشتن خوبی🤧
دوست دارم یه روزی داستان های منم به همین شدت تاثیرگذار باشند و وقتی تو را کنارم میبنم به خودم امیدوار میشم که منم میتونم پیشرفت کنم هخ🤧😂
ولی همچنان دوست دارم انتحاری پیچت کنم 🙂😐💔
فایتینگگگگگگگگگگ خیلی قشنگ بود خیلی قشنگ بیان کردی واقعا از خوندنش لذت بردم درسته ناراحت شدم ولی خب یادگرفتم بیشتر تلاش کنم 😂💪🏻
خب
واقعا این ایده خاصتر از اونی بود که همین الان کامنت ندم
اونی..
این فیک زیاده برای من ایده آل بود :)
میدونی واقعا همین چن روز پیش بود که سر یه جریانی داشتم به یکی بچه ها میگفتم میخوام برم از عمد نویسنده شم و یه فیکی بنویسم که توش یکی از طرفین عاشق میشه و اعتراف میکنه ولی هرچقدرم تلاش کنه پذیرفته نمیشه که خدا رو شکر خدا ایدشو انداخت تو سر تو اونی و از گند زده شدن به جامعه نویسندگی توسط من جلوگیری کرد😂😂
ما الان تو یه بازه زمانی ای هستیم که آمار فیک خوندنمون زیادی بالاست
ینی از هر ده تا کیپاپر حداقل نه تاشون یا فیک خون قهارن یا حداقل بیستایی فیک خوندن
و میانگین سن ها هم پایینه
ینی بچه هیچچچ تفکر و تصوری از یه رابطه واقعی نداره و میاد فیک خون میشه و تصورات و تفکراتش به روابط توی فیکشنا محدود میشه
برای همینه که با ژانر بی دی اس ام و اینا کاملااااا مخالفم
درسته هرکس نظر خودشو داره
اما خب غیر از اون که این روابط با چیزی که توی فیکا نشون میدن کاملااا فرق داره اصلا مناسب سن ریدرا نیست
مثلا همین روابط بی دی اس ام خیلی خیلی خیلی وحشتناکن اونقدری که نخوام راجبش صحبت کنم اما تو فیکشنا یجوری نشون میدن اوضاعو که تصورات کاملا برعکس میشه و این قطعا در آینده توی زندگی اون بچه تاثیر داره
اون بچه به این روابط علاقه مند میشه یا بهتره بگم به تصورات خودش از این رابطه علاقه مند میشه و وقتی میره دنبالش یا خدای نکرده اصن توی زندگیش با شریک آیندش تجربش میکنه و میبینه واویلا این اصن اون نیست و بچه میپوکه رسما :)
اما خب متاسفانه این ژانر طرفدار داره
و در رابطه با اعتراف و اینا هم همینه
اون بالایی که گفتم حدس و پیشبینی خودمه
اما اینی که الان میخوام بگم رو به عینه دیدم و متاسفانه فقط یه مورد هم نبوده
ما تو همهی فیکا یا حداقل 95 درصدشون اول کاری کاپل رو میبینیم و میدونیم تهش کیا قراره به هم برسن
و مطمعنیم اگه الان یکیشون اعتراف کنه و طرف دوم اون رو قبول نکنه بعدا قطعااااا طرف دوم یا مثه سگ (ببخشید البته :/) پشیمون میشه یا حسش تغییر میکنه و خودش میره سمت طرف اول یا طرف اول انقدررر تلاش میکنه تا طرف دوم هم عاشق میشه
یا حتی اگرم بخوان تو فیک یجوری کنن که طرف اعتراف کنه و رد بشه و به هم نرسن یا اون کاپل رو کاپل فرعی میذارن (مثلااا (میگم مثلا چون واقعا مثاله و همچین فیکی نخوندم اما نمونه های مشابهشو دیدم) مارک میره به یوتا اعتراف میکنه (و ما یومارک رو اینجا کاپل فرعی میدونیم) و یوتا پسش میزنه و مارک داغون و افسرده میشه و بلا بلا و بعدشششش هچان مادر میاد و مارک رو از اون شرایط نجات میده و مارکهیوک ایز ریل و همه چیز ایز سویتت و اینا یا اینکه یجوری مینویسن که طرف از اول حسش واقعی نبوده
و متاسفانههههه
این تفکر الان تو سر خیلیااااا جا افتاده :)
و موقع اعتراف کردن فکر میکنن طرف حتمااا قبولشون میکنه و اگه نکنه.. وااا مگه میشه چون اون طرف اونقدری عاشق هست که اونقدری تلاش کنه تا طرف دوم عاشقش بشه:)))))
اما محض رضای خدا یکم منطقی باشید و عاقلانه فکر کنید
اگه طرف رو به چشم دوست ببینه احتمالش 10 درصد نهایتاااااااا 25 درصده که حس طرف عوض بشه
ولی خب این یه تلقین و تفکر اشتباهه که جا افتاده
***** ***** ****** ** **** ****** *** ** *** *** ** **** ** ***** *** **** ** *** ** *** ***** **** ******** ** * ********* ** *** ******* ***** ***** ** ***** ** *** ****** ** *** ****** * ******** ******** * *** ** *** ***** ***** ****** *** **** ***** ****** **** ********* ** *** ** **** *** **** ***** ******* ** ****** * *******
اونی جدنی فیکشنای خودت و دور و اطرافیمون رو نبین که یه روند منطقی دارن
الان اکثر فیکشنا اینجوری شدن همش یا حول محور سکس میچرخه یا روابط فوققققق سوییت و آسمونی و غیرقابل باور و بدون هیچ دعوایی😍😐😐😐
ول کنید آقا تو رو خدا یکم منطقی بنویسید :///
من به شدت مارکهیوک شیپرم و مارکهیوک یکی از موردعلاقه تریییین کاپلاییه که شیپ میکنم و هچان هم یکی از عزیزترینام توی کیپاپ و بین 23 نفررررر بایسمههههه
و خب مسلما الان باید بشینم غر و عر بزنم که چرا پسرم اینجوری شد مارک لیاقت نداشت و اینا
اما زیادیییی خوشحالم😐😂😂
واقعاااااا خیلییییییی خوشحالم که بالاخره همچین ایدهای به فیک تبدیل شد اونم توسط اونیم :")))
تو از نابود شدن من خوشحال نمیشدی تعجب میکردم بخدا 😂😂😂😂😂💔
جدید بود *_*
دقیقاااا😂💔
طبیعیه تو باید با خوندن وانشات ها یا فیک های بقیه همچین احساساتی را حس کنی *_*
مدیونی اگر فکر کنی جدی نگفتم 😂💔 کاملا جدی بودم فقط ادرس بده قطع نخاع صد در صد حسابش کن تازه تضمینم میکنم 😂💔
باورت میشه انرژی گرفتم حتی الان حاضرم از خوابم بزنم لپ تاب در بیارم شروع کنم به نوشتن 😂💔
^^
یس میفهمیدم اگر کامنت ندم به صورت خوفناکی به قتل میرسم 😂💔
خببببب
پایین اومدن از منبر*
دیگه فاز فلسفی گرفتن بسه بشینیم برا خود فیک عر بزنیم😂😂
درسته مارک عوضی زیادی جنتلمن بود و هچان حق داشت عاشقش بشه :")
اما در عین حال هم حق نداشت :/
و خب درسته هچان اشتباه کرد
اما مارک هم خیلی اشتباه کرد
اون رفتارای هچان و حساسیتاش قطعااا طبیعی نبود و مارک باید متوجه میشد یچیزی این وسط اشتباهه و همون موقع ته و توش رو درمیورد تا اون اعترافی که بعد سه سال با یه درخت پربار شکل گرفت ، بعد از یه مدت کوتاه با یه نهال تازه جونه زده اتفاق میوفتاد
و خب اون موقع شاید همه چی فرق میکرد
شاید
مارک و هچان میتونستن دوست بمونن
هچان میتونست احساساتشو فراموش و نابود کنه و حتی بعدا کسی که واقعا عاشقشه رو پیدا کنه
و مارک هم بدون هیچ عذاب وجدانی زندگیشو ادامه بده
شاید هچان بعد چند سال هنوزم با دیدن یسری کارای مارک یکم دلش بلرزه اما به خودش تشر میزد که الان جفتشون یکی دیگه رو دوست دارن و نباید همچین فگری کنه
چرا دارم انقدررر دقیق توضیح میدم با اینکه هیچکودومو تا حالا تجربه نکردم؟:"
تازهههه
کل ادامه فیک رو داخل ذهنم تصور کردم که اصن بیخیالش😂😂
راستییییی
اینکه پارتنر مارک دختر بود هم خیلی فیک رو خاص کرده بود :")
یجورای مجددا از کلیشه بودن درش اورد :")
چراااا جنو انقدرررر کولهههه؟؟؟TTTTTTTTT
اح ولم کنیدددTTT🤧🤧🤧
و اینکه
هیوکی مامان :")
این حسات همیشگی نیست بالاخره همشون رنگ قهوهای خاطرات فراموش شده میگیرن :")
در رابطه با اون بی حسیه که گفتی..
من نه شکست عشقی خوردم نه حادثه عاطفی سنگینی داشتم..
اما زیاد تجربش میکنم :)
و خب جدیدا انقدر زیاد و عمیق و وحشتناک شده که دارم میترسم..
امروز وقتی به مامانم یکم از حالتامو گفتم (واقعا گفتنش زیادی برام سخت بود اما گفتم بالاخره) اونقدر شوکه شد که خندید
اره مامان من از اون ادماییه که شوکه میشه میخنده😐😂😂
و خب معلوم بود اونم از حالتام ترسیده و از خودم بدم میاد که باعث شدم ذهنش درگیر شه :"
اما خب بهش گفتم میخوام برم پیش یه روانشناس و اونم گفت نمیشناسه اما میگرده برام پیدا کنه...
چرا دارم زیر پست فیکشن از خودم میگم؟:|
اوهوم حتماا *-*
اره اره منم شنیدم
در صورتی م
که واقعاا تقصیر از بین بردن یسری حد و مرزاست که به اسم آزادی و اوپن مایندی خودمونو گول زدیم
خداییش توی همچین موضوعایی هیشکی مقصر نیست جز خودمون (منظورم از خودمون استعاره از هم سن و سالا و ابناست نه دقیقا خودم و خودت😂😂)
اوهومممم کاملاا موافقمممم
میدونی اون نویسنده های بدبخت هم میگن کپی نکنید ولی میتونید ایده بگیرید اما خب بعضیا نمیتونن تفکیک کنن😂
و فقطم تو بحث کیپاپ و فیکشن نیستااا
من خیلییی سال پیش که رمانای اینترنتی هم میخوندم همین بود :"
60 درصد رمانا کپی شده از 40 درصد دیگه بود که پرطرفدار بودن
در صورتی که واقعاااا قلم نویسنده با اونی که صرفا اومده یچیزی بنویسه تا عقده هاشو خالی کنه یا 4 نفر ازش تعریف کنن کاملااا فرق داره
اره اره یا مثلا اینکه طرف بخاطر علاقش میزنه یارو رو جرواجر میکنه :/
(اخخخ ایم وسط یچیزی تعریف کنم برات اونیی😶 امروز داشتم با مامانم میحرفیدم بعد یهو بحث معلم ادبیات راهنماییم شد منم اصلااا حواسم نبود گفتم اره سعادت پارمون کرد😶😂😂😂 واهایی قیافه مامانمممم فقطط یهو گفت بیتربیتتتتت پاره چیههه خجالت بکس منم مونده بودم چجوری جمعش کنممم😂😂😂)
میگفتم
درصورتی که کسی که واقعا عاشقه یا حتی نه طرفو صرفا دوست داره بخاطر اون علاقه هیچوقت حاصر نمیشه بهش اسیب بزنه
دقیقاااا مثه بومگیوی کیلر
اوهوم و بدبختی اینه که گاهی تا لحظه اخر نمیفهمیم چی درسته چی غلط :)
اره اره حکم تهگیو رو پیدا کردن برات😂
هقققق من نیزززززززززززززززززززززز
اوهوم ذقیقا یبار که داشتم بهش فکر میکردم به این نتیجه رسیدم...
واهاییییییییییییییییییی من هفتم هشتم بودم راجب این موضوع دقیقاااا همییییییییین انشا نوشتممممممممممم
کف معلممون بریده بودTT
ذقیقاا دقیقاا
گاهی بزرگترا میگن این بچه چه میفهمه غصه چیه فشار چیه سختی پیه
در صورتی که واسه سن اون نسبت سختیاش دقیقاا همونقدره که توی آدم بزرگ داری تجربه میکنی
دردی که اون بچه 5 ساله واسه عروسکش که گم شده میکشه شاید با درد یه ادم 40/50 ساله که بخاطر قرض افتاده زندان برابر باشه
اوهومممم همینههههه
ادما به نسبت توانشون سختی میکشن
(نه نه جات خوبه اونی واسا منم بیام😂😂)
باشه الان میام😂😂
نههههه😂😂
همیشه فوشام جلوی خانواده سانسورشدس
بعد فک کن اونی واسه همون سانسور شده ها یه مدت مامان و بابام خیلیییی ناراحت بودن که چرا دخترشون اینجوری حرف میزنه😐😂
اوهوم..
واقعااا باید چشمامون باز باشه..
وای اره خیلیییییی زیادددد🥺💔💔
اصن نگاهاشونننبیبکسمنینیمبیمن
وای انقدررر از این کلیشه ها بدم میاد :/
به پسره میگن گریه نکن به دختره میگن گریه کن :/
خو ودف بذارید هرجور خودش میدونه:/
این دقیقل همون موضوعی یود که دلم میخواست و نوشتیش میشه بازم از ان سیتی و کاپلا بزاری؟؟؟
من همون کسیم که وقتی از بیکاری و بیحوصلگی داشتم اینجا دنبال فیک از کاپلایی میگشتم که فقط اسمشونو میدونم و صرفا جهت خوندن داستانش اوندم، دوباره رسیدم به این وانشاتی که بعد دانلودش فهمیدم همونیه که چندوقت پیش دوستم فرستاده بود بخونم.. و باز سرش عر زدم و اشکم دراومد.. ونوس لامصب قلمت رو خیلی دوست. جوری که احساسات رو منتقل کردی اینجا.. آدم اگه یکم به خودش زحمت بده کاملا میتونه تو حس و حال داستان غرق بشه جوری که انگار خودش اونجاس. سبک نوشتنتو دوست دارم و اینکه کلیشه ای نیست، باعث میشه بره جزو اون دسته ای که مورد علاقمه.. و اینکه وقتی بار دوم میخوندم دوباره اومدم و نشستم گپ و گفتت با بقیه رو خوندم.. واقعیتش یسری از حرفاتون ایده ای که تو سرم بود رو داره کاملا تکمیل میکنه و بابتش ممنونم. ببخشید که روم نشد قبل از این تو سایت پیام بدم.